شما چه نوع شخصیتی دارید؟ حسی یا شهودی؟

به گزارش واندر هنگر، یکی از 4 دوگانگی وجودی مایرز-بریگز، بین حس و شهود است. اگر مدل ها درست باشند، اکثریت مردم به شدت به یکی از این ویژگی های شخصیتی یعنی حسی یا شهودی متمایل می شوند.

شما چه نوع شخصیتی دارید؟ حسی یا شهودی؟

S (برای حس کردن) یا N (برای شهود) در اختصارات 4 کاراکتری برای هر تیپ شخصیتی مایرز-بریگز ارائه می گردد. به عبارت دیگر، شما یا یک فرد حسی یا فردی شهودی هستید. دوک کاراکتر دیگر هم x هستند که در اینجا به آن نمی پردازیم.

اما تفاوت این دو ویژگی چیست؟ چه چیزی شما را یک فرد حسی در مقابل یک فرد شهودی می سازد؟ بیایید روش هایی را که در آن هر نوع با دنیای اطراف خود تعامل می کند، به تفصیل آنالیز کنیم.

S به معنای حس کردن Sensing است

افرادی که شخصیتی دارند که تحت سلطه رویکرد سنجش قرار می گیرند، به عنوان حسی شناخته می شوند.

آنها زندگی خود را در میان واقعیات و حتمی ها می گذرانند و از 5 حواس اصلی خود استفاده می نمایند تا معین نمایند که شرایط آنها چیست و رجحانن واکنش را چگونه به آن نشان می دهند. آنها تا حدودی به لطف جهت گیری فکری خود در لحظه حال، از محیط اطراف خود مطلع هستند. آنها به معنای واقعی کلمه همه چیز را در اطراف خود جذب می نمایند تا رجحانن بستر را برای برداشتن قدم بعدی خود فراهم نمایند.

آنها برای اطلاعات ارزش زیادی قائل هستند و قبل از انتخاب در پی آن هستند که تا حد امکان از آنها بیشتر به دست آورند. آنها از این حقایق و جزئیات برای محاسبه عملی ترین اقدام استفاده می نمایند.

حسی ها نیز بر اهمیت تجربه و دانش تاکید دارند. برای آنها گذشته پایگاه داده ای پر از درس ها و خرد است که می توانند از آن استخراج نمایند.

همه این موارد در فرآیند تصمیم گیری آنها که در طراحی آن بسیار خطی است، لحاظ می گردد. آنها انتقال گام به گام از یک مکان به مکان دیگر را به شکل بسیار ناگسستنی از حرکت ترجیح می دهند. آنها معادل یک پازل اتصال به نقطه هستند که از یک نقطه به نقطه دیگر برای مقابله با یک مشکل کار می نمایند.

حسی ها در به خاطر سپردن مقادیر زیادی از حقایق و ارقام عالی هستند که اغلب به آنها یاری می نماید تا در علوم مدرسه ای برتر شوند. احتیاج آنها به سازمان چیزی است که وقتی وارد دنیای کار می شوند مورد توجه قرار می گیرد و از آنها اعضای بسیار ارزشمند یک تیم را می سازد.

کارفرمایان بعلاوه از تمایل آنها برای اقدام سریع و قاطع قدردانی خواهند کرد.

N به معنای شهود Intuition است

کسانی که در انتهای طیف شهودی محکم می نشینند به عنوان فردی شهودی شناخته می شوند.

فکر آنها دنیای انتزاعی، کل نگر و نامطمئن را ترجیح می دهد. در حالی که آنها نیز اطلاعاتی را از حواس خود دریافت می نمایند، تمایل دارند آنها را به صورت واقعی دریافت ننمایند. درعوض، آنها بر روی این ورودی ها تأمل می نمایند تا معنا و اهمیت اساسی آن ها را ارزیابی نمایند و آنچه را که اطرافشان می خواهند منتقل نمایند، احساس نمایند.

برای آنها، آنچه که بیش از همه مهم است، تصویر بزرگتر است و آنها اجازه نمی دهند جزییات کوچک مانع منظره بزرگ آنها از آینده گردد. زیرا آینده جایی است که فکر آنها بیشتر وقت خود را در آن می گذراند - رویا می بینند، می آفرینند و احتمالات زیادی را در پیش رو تصور می نمایند.

هنگامی که آنها احتیاج به تصمیم گیری دارند، سعی می نمایند به موقعیتی برسند که بتوانند تا آنجا که ممکن است (از نظر فکری) ببینند. از اینجا، آنها سعی خواهند کرد تا حسی از به هم پیوستگی تمام قطعات متحرک را دریافت نمایند و از استعداد خود برای تشخیص الگوها برای یاری به راهنمایی احساس درونی خود استفاده نمایند. آنها خیلی به نقاط متصل نیستند، بلکه مستقیم تر از A تا Z هستند.

افراد شهودی در یافتن ارتباط بین دو ایده یا مفهوم به ظاهر مجزا و گرد هم آوردن آنها برای ایجاد روش های تازه تفکر خوب هستند. این باعث می گردد که آن ها افرادی بسیار خلاق و اغلب هنری با اشتیاق به رمان و رویایی باشند.

این طرز تفکر تا حدی بدیع به آنها توانایی حل مسئله بسیار خوبی می دهد و اغلب در طول سال های تحصیلی و زمانی که مشغول به کار هستند این مهارت را به آنها نسبت می دهند. توانایی آنها در تشخیص زودهنگام روندها بعلاوه آنها را در صنایع خاصی که همگامی در آنها لازم است بسیار ارزشمند می نماید.

افراد شهودی گاهی اوقات به زمان احتیاج دارند تا قبل از اقدام به تأمل بپردازند، اما میل آنها به تأمل به آنها تخیل بی بند و باری می دهد که در صورت احتیاج به نوآوری مفید است.

وقتی حسی ها و شهودی های با هم برخورد می نمایند

اکنون که به روش های متفاوت حسی ها و شهودی ها نگاه نموده ایم، بیایید توجه خود را به این معطوف کنیم که هنگام تعامل آنها با یکدیگر چه اتفاقی می افتد.

زمانی که این دو رو در روی هم قرار می گیرند، ممکن است برخوردهای شخصیتی بسیار آشکاری وجود داشته باشد. به عنوان مثال، جایی که حسی ها تصور می نمایند افراد شهودی در سرزمینی رویایی زندگی می نمایند، شهودی ها حسی ها را فاقد تخیل می دانند.

هنگامی که یک حسی به یک شهودی نگاه می نماید، جاه طلبی های غیر واقعی بسیار پیچیده را می بیند.

برعکس، فرد شهودی، افراد حسی را مقاوم در برابر تغییر، بسیار سریع برای عمل و وسواس به حقایق و نه احساساتی می داند.

افراد شهودی ممکن است نسبت به همتایان حسی خود احساس رجحان نمایند، زیرا می توانند در روش انجام کارها پیشرفت نمایند. آنها تفکر خارج از چارچوب خود را به عنوان استعداد برتر خود می بینند و بسیار ارزشمندتر از هر چیزی است که یک فرد حسی می تواند ارائه دهد.

حسی ها اینطور استدلال می نمایند که اگرچه داشتن همه این ایده ها عالی است، اما شهودی ها زمینه لازم برای عملی کردن بیشتر آنها را ندارند. آنها خواهند گفت که وقتی کارها احتیاج به انجام دادن دارند، شهودی ها در جایی دیده نمی شوند و اگر آنها نبودند، دنیا متوقف می شد.

چگونه با طرف مقابل خود برخورد کنیم

در حالی که اعداد مختلفی برای تعداد حسی ها و شهودی ها ارائه شده است، غیرقابل انکار است که دنیا دارای تعداد زیادی از هر دو است. پس این سؤال پیش می آید که چگونه با فردی از نوع مخالف تعامل برقرار کنیم.

خوب، انجام این کار می تواند مشکل باشد، اما پاسخ کاملاً واضح است: اگر می خواهید رجحانن برخورد (یا بهتر است بگوییم آنچه را که احتیاج دارید) از طرف مقابل خود بگیرید، باید چیزها را به گونه ای ارائه دهید که آنها متوجه شوند.

به عبارت دیگر، هر چقدر هم که ممکن است برای شما غیر مفید به نظر برسد، سعی کنید تصور کنید که همتای بصری شما چگونه به رجحانن وجه به یک درخواست خاص پاسخ می دهد. نکاتی را که می خواهید بیان کنید به گونه ای تنظیم کنید که راحت تر درکش نمایند و بتوانند آن را پردازش نمایند. در ابتدا نسبتاً غریبه به نظر می رسد، اما اگر می خواهید آنها چیزها را همانطور که شما می بینید ببینند، باید زبان خود را به زبان آنها ترجمه کنید.

برای مثال، افراد شهودی می توانند سعی نمایند افکار خود را با دیدگاه های ملموس تر همراه با نکات پراکنده ای از حقایق و تداوم مرتبط نمایند.

از سوی دیگر، افراد حسی ممکن است کوشش نمایند تا به جای گرفتار شدن در جزئیات، درباره آنچه انجام می دهند پیامدهای آن را برای منظرهی گسترده تر آنالیز نمایند.

اساساً، وقتی تنها هستید (یا با افراد مشابه) باید روی نقاط قوت خود کار کنید و در زمانی که با مخالفان خود هستید، سعی کنید روی نقاط قوت آنها کار کنید.

کدام بهتر است؟

پاسخ کوتاه هیچ کدام است. در واقع، دنیا به عنوان یک واحد منسجم عمل می نماید، مجموعه ای از سبک ها و روینمودهایی که در جامعه مترقی که ما در آن زندگی می کنیم، ادغام می شوند.

هیچ مسابقه ای بین حسی ها و شهودی ها وجود ندارد، بلکه یک بازی تیمی است که در آن برندگان کسانی هستند که می توانند با هم، علی رغم تفاوت هایشان، برای دستیابی به دستاوردهای بزرگ همکاری نمایند.

و در حالی که این یک دوگانگی در تئوری است، همه ما جنبه های حسی و شهودی را در درون خود داریم که وابسته به کاری که انجام می دهیم، با چه کسی هستیم و حتی در چه مرحله ای از زندگی خود، به آن ها تکیه می کنیم، هستند.

پس باید هر کدام را طوری در آغوش بگیرید که انگار دو هدیه گرانبهایی هستند که به شما داده شده است.

آیا از نزدیک به عنوان یک فرد حسی یا یک فرد شهودی شناسایی می شوید؟ نظرات خود را در زیر بنویسید و تجربیات خود را با سایرین در انواع مختلف به اشتراک بگذارید.

منبع:

aconsciousrethink

منبع: هفت گنج
انتشار: 5 اردیبهشت 1401 بروزرسانی: 5 اردیبهشت 1401 گردآورنده: wonder-hanger.ir شناسه مطلب: 2004

به "شما چه نوع شخصیتی دارید؟ حسی یا شهودی؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شما چه نوع شخصیتی دارید؟ حسی یا شهودی؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید