سارا حاتمی: اوضاع خیلی بدتر از آن چیزی بود که مائده و میثم فکر می کردند
به گزارش واندر هنگر، فیلیموشات/ سارا حاتمی یکی از بازیگران نوجوان و نوظهور است که در اولین تجربه بازیگری در مقابل دوربین، شانس حضور در سریال زخم کاری ساخته محمدحسین مهدویان را داشته و در این مجموعه در نقش مائده ایفای نقش نموده است.
این بازیگر 16ساله که از دو سال پیش کار بازیگری را با تئاتر آغاز نموده است، در سریال زخم کاری همبازی بازیگران حرفه ای سینما ازجمله جواد عزتی، هانیه توسلی، رعنا آزادی ور و …شده و به نظر می رسد که با این تجربه خوب در بدو ورود به عالم تصویر، از این پس شاهد نقش آفرینی های بیشتر او در آثار دیگر سینماگران باشیم. در ادامه، گفت وگوی ما را با این بازیگر نوجوان می خوانید:
نخستین تجربه شما در مقابل دوربین چطور رقم خورد و چگونه نقش مائده به شما پیشنهاد شد؟
من از شاگردان آقای اشکان خطیبی هستم و در کلاس های بازیگری ایشان شرکت می کردم. ایشان من را به آقای کیومرث مرادی معرفی کردند و آقای مرادی از من خواستند به دفترشان بروم و تست بدهم؛ بعد هم گفتند که دوباره با من تماس می گیرند. با من تماس گرفتند که برای بار دوم هم تست دادم و بعد بازهم گفتند که با شما تماس می گیریم و بار سوم تماس گرفتند و گفتند که برای این نقش پذیرفته شده ام.
وقتی پذیرفته شدید، می دانستید که قرار است نقش مائده را در زخم کاری بازی کنید؟
به طور کلی نمی دانستم برای چه کاری انتخاب شده ام اما می دانستم برای کار آقای مهدویان است.
با آقای مهدویان از قبل آشنایی داشتید؟
آقای مهدویان را از نزدیک نمی شناختم اما فیلم هایشان را دیده بودم و به خاطر فیلم هایشان با ایشان آشنایی داشتم. زمانی که فهمیدم برای کاری به کارگردانی آقای مهدویان انتخاب شده ام، خیلی خرسند شدم چون آثارشان را خیلی دوست داشتم.
همکاری با آقای مهدویان چطور بود؟
بازی در این سریال، یکی از برترین تجربه های زندگی ام بود و خیلی چیزها از آقای مهدویان یاد گرفتم؛ به طوری که هر ثانیه در کنارشان چیز تازه ای یاد می گرفتم.
اولین تجربه شما در مقابل دوربین، با استرس همراه بود؟
بله. اولین بارم بود که جلوی دوربین بازی می کردم و خیلی استرس داشتم؛ چون هیچ تجربه ای نداشتم و نمی دانستم چه اتفاقی می افتد.
بازی در مقابل بازیگران حرفه ای سینما برای شما چگونه بود؟
تجربه بسیار خوبی بود، همه آنها انرژی خوبی به من می دادند و من هم خیلی سوال داشتم که از آنها می پرسیدم و آنها سعی می کردند یاریم نمایند که راحت جواب سوال هایم را پیدا کنم و ایرادات و اشکالاتی را که داشتم به من می گفتند که آنها را رفع کنم.
بیشترین ارتباط را با کدام یک از بازیگران حرفه ای این سریال داشتید؟
بیشترین ارتباط را با آقای عزتی داشتم. ایشان انرژی خیلی زیاد و مثبتی دارند که این انرژی خوب را به همه بازیگران و عوامل منتقل می نمایند تا کل گروه حال خوبی داشته باشد. هر سوالی که به ذهنم می رسید از آقای عزتی می پرسیدم و ایشان به من راه چاره می دادند و می گفتند شاید با این روش بتوانی به آنچه می خواهی زودتر برسی.
بازیگر نقش مقابل شما، آقای مرتضی امینی تبار، هم اولین تجربه حرفه ای خود را در این سریال داشتند؛ بازی ایشان چطور بود و آیا تأثیری روی بازی شما داشت؟
چون مقابل هم بازی می کردیم، روی بازی هم تاثیر می گذاشتیم و به طور کلی تجربه خیلی خوبی بود؛ اما من در سطحی نیستم که بتوانم درباره بازیگری دیگران چیزی بگویم.
شما در این سریال صحنه های سوارکاری هم داشتید؛ سوارکاری را از قبل آموزش دیده بودید یا برای این سریال ناچار شدید آموزش ببینید؟
نه، من سوارکاری ننموده بودم و برای این سریال و قبل از آغاز فیلم برداری 10 جلسه سوارکاری تمرین کردیم که در این تمرین ها یاد گرفتم.
سوارکاری کار سختی بود؟ آیا ترسی از اسب سواری داشتید؟
کار سختی بود اما باید یاد می گرفتیم و سر تمرین ها هم بارها زمین خوردم. اول کار کمی از اسب می ترسیدم، اما بعد از مدتی با آن کنار آمدم چون به هرحال در داستان زخم کاری، من عاشق اسبم هستم و باید ترسم از بین می رفت.
به سوارکاری هم علاقه مند شدید که بخواهید بعدها ادامه بدهید؟
تجربه خوبی بود؛ به هرحال مهارتی است که یاد گرفته ام و اگر خواستم، بعدها می توانم به راحتی ادامه بدهم ولی در حال حاضر چندان به آن فکر نمی کنم.
از نقش مائده بگویید…
مائده نوجوانی است که در ثانیه، کل سیستم زندگی اش عوض می گردد و در هر ثانیه، متوجه چیزهای نو می گردد. او نمی داند چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ می گوید. آدم ساده ای است که نمی تواند بازی کثیف خانواده اش را درک کند. دختری است که هر چیزی را زود باور می نماید و خیلی زود نظرش عوض می گردد. مائده با نوعی سردرگمی روبروست و با توجه به اینکه نوجوان است، سردرگمی او هم مضاعف می گردد.
چطور در قالب این نقش قرار گرفتید و این نقش چقدر به شخصیت خود شما نزدیک است؟
شخصیت مائده را خیلی دوست دارم چون آدمی بود که خیلی چیزها را تجربه کرد؛ چیزهایی که خیلی ها ممکن است تا آخر عمرشان تجربه ننمایند. این تجربه ها و این ضربه ها باعث می شد که مائده عظیم بگردد. او هنوز نوجوان است و در این سن، با دوگانگی هایی در زندگی و ذهنش روبروست و فشاری عصبی را تحمل می نماید چون نمی داند چه اتفاقی در حال رخ دادن است؛ گاهی هم متوجه این فشار عصبی نیست و این فشارها به نوعی در حال تبدیل شدن به یک عادت بد هستند.
چطور توانستید با این شخصیت ارتباط برقرار کنید و در این قالب قرار بگیرید؟
نسبت به زندگی خودم و زندگی خیلی از آدم های دیگر اگر نگاه کنیم، ممکن است که این اتفاقات زندگی مائده را هیچ وقت من یا دیگران تجربه نکنیم؛ اما او یک دختر نوجوان است و من هم یک نوجوان هستم و از این بابت می توانم احساسات او را درک کنم. می توانم درک کنم وقتی ناراحت است، تا چه میزان ناراحت است و زمانی که عصبانی است دقیقا چه حالی دارد و عصبانیتش چطور است.
به نظرم نوجوان ها از نظر بیان احساسات خیلی باهم متفاوت اند. شاید وقتی یک نوجوان یک سال عظیم تر می گردد، به میزان ده سال از نظر اخلاقی و شخصیتی دچار تغییر و تحول گردد. من باید مائده را درک می کردم.
درباره عشق میان مائده و میثم نظر چه فکر می کنید؟ آیا عشق هایی از این نوع، نجات بخش هستند یا درنهایت محکوم به نابودی؟
به نظرم گاهی اوقات به خاطر اینکه سن بچه های خانواده کمتر از دیگر افراد خانواده است، ناخودآگاه به شرایط و وضعیتی که این بچه ها دارند، توجهی نمی گردد.
این علاقه ها ممکن است هم نجات بخش باشند و هم محکوم به نابودی و این، به آن آدم ها و خانواده های آنها بستگی دارد.
درنهایت، این خانواده بچه ها هستند که تأثیرگذاری بیشتری دارند. به هرحال اولویت باید با خانواده آدم باشد اما وقتی خانواده تو به خاطر مسائل خودشان توجهی به عقاید و خواسته ات نمی نمایند، این فشار مضاعفی روی بچه های خانواده دارد.
نوجوانی که هم به خانواده اش علاقه مند است و هم فرد دیگری را دوست دارد، نمی داند در این میان چه باید کند و برخورد خانواده ها با این موضوع هم فرق دارد.
به نظر من در داستان زخم کاری، مائده و میثم مثل اسباب بازی بودند؛ کسی به آنها توجه نداشت و خودشان هم سعی داشتند باوجود همه فشارهایی که روی آنهاست، علاقه شان را به یکدیگر حفظ نمایند ولی در واقعیت، اوضاع خیلی بدتر از آن چیزی است که آنها فکر می نمایند.
بازخوردهایی که از بازی تان در این سریال دریافت کردید، چطور بود و نظرتان درباره بازی خودتان چیست؟
بازخوردهای مثبت و منفی، هر دو را داشتم. الان که بازی خودم را در این سریال می بینم، بهتر می توانم متوجه شوم که اشکالات و ایرادهایم کجا بوده است و سعی می کنم که آنها را در آینده رفع کنم و روی نکاتی که می تواند به بازی بهتر من یاری کند، بیشتر تمرین کنم.
چطور وارد کار بازیگری شدید و آیا در میان اطرافیان شما کسی در این حیطه فعالیت داشته است؟
من از کودکی تئاتر و بازیگری را دوست داشتم. در میان خانواده و اطرافیانم کسی نیست که در این حوزه کار نموده باشد. من خودم علاقه ام را پیدا کردم و مادرم از من حمایت کرد که در پی علاقه ام بروم.
کار بازیگری را چطور آغاز کردید؟
کار تئاتر را از دو سال پیش آغاز کردم.
قبل از حضور در زخم کاری، تجربه کار تئاتری هم داشتید؟
فقط چند نمایش کوچک بازی نموده بودم.
بازیگری تئاتر را همچنان ادامه می دهید؟
در حال حاضر کرونا مانع برگزاری کلاس هاست، اما حتما ادامه می دهم.
در تئاتر و بازیگری در پی چه چیزی هستید؟
چیزهایی که من خودم در زندگی نمی توانم تجربه کنم، به واسطه ایفای نقش های مختلف می توانم به صورت ذهنی تجربه کنم که این تجربه ها می تواند شامل لحظات قشنگ و خوب یا لحظات تلخ و بد باشد اما بازیگری این امکان را به من می دهند که بتوانم شکل های مختلف زندگی را تجربه کنم.
شما در ابتدای کار حرفه ای بازیگری قرارگرفته اید و ممکن است بعد از این سریال، پیشنهادهای متعددی را برای بازی داشته باشید؛ اولویت شما برای پذیرش نقش ها در آینده چه خواهد بود؟
این خیلی مهم است که بازیگر در چه آثاری بازی می نماید. آقای جواد عزتی به من توصیه نموده بودند که این کارها همه در رزومه کاری شما ثبت می گردد و بنابراین بسیار مهم است که در چه فیلم ها و سریال هایی بازی کنید. یک بازیگر، با انتخاب های خوب خود برای کارش ارزش گذاری می نماید و کیفیت کارش را نشان می دهد.
با توجه به اینکه محصل هستید، بازی در زخم کاری و یا احیانا در دیگر آثار، مسئله ای برای تحصیل شما به وجود نمی آورد؟
باید برنامه ریزی داشته باشم؛ من برای سریال زخم کاری هم مدرسه داشتم و باید به درس هایم رسیدگی می کردم. این بستگی به خودم دارد که چطور بین این دو هماهنگی برقرار کنم و برای اینکه مسئله ای نداشته باشم، درس های سال آینده را زودتر آغاز به خواندن کردم تا سال آینده اگر نتوانستم سر کلاس حاضر باشم، فشار زیادی را متحمل نشوم.
برنامه خاصی برای آینده کاری خود دارید؟
رشته من ریاضی است و هنوز برای آینده ام برنامه ریزی ننموده ام؛ بستگی دارد که چه اتفاقی بیفتد و در هر دوره زمانی هم اولویت ها فرق دارد، اما گزینه های مختلفی دارم که اگر هرکدام عملی نشد، برنامه دیگری را جایگزین کنم.
منبع: همگردی