اقدامات مصدق به نفع دربارشاه، انگلیس و آمریکا تمام شد
به گزارش واندر هنگر، خبرنگاران: با توجه به سالگرد قیام 30 تیر، مطالبات مردم در قیام 30 تیر چه بود؟ رهبران نهضت ملى به این مطالبه چه پاسخى دادند؟ شروع، انجام و فرجام قیام تاریخى 30 تیر چه بود و چرا پس از گذشت یک سال و 29 روز، نهضت ملى با یک کودتاى مختصر مغلوب شد.
برای دیدن بریتانیای کبیر با تور انگلیس همراه باشید.
به گزارش خبرگزاری خبرنگاران، مردم پس از شهریور سال 20 و فرار رضاشاه، در دو جبهه مبارزه با استعمار و استبداد فعالیت هاى سیاسى خود را سامان دادند. این مبارزه در اوایل دهه 30 به اوج خود رسید و سامانه قابل قبولى پیدا کرد.
مصدق و کاشانى به عنوان دو رهبر نهضت ملى دوش به دوش هم نهضت را براى پاسخ به مطالبات سیاسى مردم مدیریت مى کردند. قیام 30 تیر نقطه عطف این مبارزات محسوب مى شد.
مصدق از مجلس هفدهم رأى اعتماد گرفت، مجلس سنا نیز با رأى قابل قبولى به نخست وزیرى مصدق ابراز تمایل کرد. فرمان نخست وزیرى 19 تیر صادر و او مأمور تشکیل کابینه شد. مصدق در 22 تیر قبل از معین هیئت دولت از مجلس تقاضاى اختیارات ویژه براى مدت 6 ماه کرد تا قوانینى را که خود مى خواهد به تصویب رساند.
تقاضاى او به معناى تعطیلى مجلس به مدت 6 ماه بود. مجلسى که با رأى قاطعى آن هم در اندازه 80 درصد به او درباره نخست وزیرى اعتماد کرده بود، مورد بى مهرى مصدق نهاده شد. مصدق روز 25 تیر به دربار رفت، پس از سه ساعت مذاکره با شاه به طور ناگهانى و بدون مشورت با رهبران نهضت کناره گیری کرد در حالى که همه جا بحث معرفى وزرا و شکل گیرى دولت جدید بود. علت استعفا عدم موافقت شاه با وزارت جنگ او بود!
با قبول استعفاى مصدق از سوى شاه، قوام السلطنه مأمور تشکیل کابینه مى شود. عکس العمل مصدق در برابر واکنش شاه جالب است. او به احمدآباد مى رود و سکوت پیشه مى کند!
اما آیت الله کاشانى زیر بار استعفا نمى رود و حمله خود را متوجه قوام و از آنجا متوجه شاه و دربار مى نماید و تهدید مى کند اگر قوام کنار نرود، کفن مى پوشد و به خیابان مى آید و مطالبات مردم را پیگیرى خواهد نمود. او قوام را خائن به ملت مى نامد و از مصدق مى خواهد براى ادامه نهضت ملى به قدرت باز شود.
دستور بازداشت آیت الله کاشانى و انحلال مجلس هفدهم صادر مى شود، با اعلام این خبر در رسانه ها به ویژه رادیوهاى خارجى، کاشانى در 29 تیر با انجام یک مصاحبه مطبوعاتى با قدرت، مقدمات قیام تاریخى 30 تیر را فراهم مى کند و صریحاً اعلام مى کند: به خداى لایزال اگر قوام کنار نرود اعلام جهاد مى کنم و خودم کفن مى پوشم با ملت در این پیکار شرکت مى کنم
روز 30 تیر على رغم حضور تانک ها در شهر تهران مردم به خیابان ها ریختند و با خون خود یکى از صفحات زرین تاریخ مقاومت ملت ایران را ورق زدند. حضور فداکارانه مردم در صحنه باعث شد پیروزى نهضت در ساعت 12ظهر همان روز قطعى شود. شاه عقب نشینى کرد و قوام عزل شد.
غروب 30 تیر آیت الله کاشانى با انتشار اعلامیه اى پیروزى ملت را تبریک گفت و از شهداى 30 تیر تجلیل و تکریم کرد. او از مردم خواست به اعتصاب ها انتها دهند و قول داد با عاملین کشتار مردم برخورد کند. همان شب 30 تیر دادگاه لاهه رأى به حقانیت ملت ایران در مورد مناقشات ملى شدن صنعت نفت با دولت انگلیس داد.
مجلس روز 30 تیر را روز قیام مقدس ملى نامید و قوام را به خاطر کشتار مردم، مفسد فى الارض شناخت و کلیه اموال او را مشمول مصادره دانست. مجلس اختیارات قانونگذارى 6 ماهه به مصدق داد. آیت الله کاشانى با آن که فرصت حضور در مجلس نداشت، به عنوان ریاست مجلس انتخاب شد.
مصدق به قدرت بازگشت در حالى که وزارت جنگ را در اختیار داشت، امتیاز قانون گذارى به مدت شش ماه از مجلس گرفته شد.
مصدق کفالت وزارت جنگ را به عهده سرلشکر وثوق گذاشت کسى که در کشتار 30 تیر همکارى نزدیک با قوام داشت. نفت را به فلاح و سهام السلطان بیات سپرد که با شرکت نفت انگلیس همکارى نزدیک داشتند.
فلاح جاسوس انگلیسى ها بود ومصدق خود اسنادى علیه وى در شوراى امنیت ارائه داده بود. دیگر انتصابات مصدق در پست هاى کلیدى از این سنخ بود که با اعتراضات مردم و به ویژه انتقاد مشفقانه آیت الله کاشانى روبه رو شد. او از مجازات مسببین حوادث خونین 30 تیر با آن که هم وزارت جنگ را در دست داشت و هم اختیارات قانونگذارى را سر باز زد.
مصدق به قانون ملى شدن صنعت نفت که خود در تصویب آن نقش مهمى داشت عمل نکرد و به توصیه هاى آیت الله کاشانى بى اعتنا بود. او در حل و فصل مسأله نفت با انگلیسى ها و آمریکایی ها کنار آمده بود و کاشانى را مزاحم خود مى دید، لذا پیشنهاد اخذ اختیارات یک ساله را داد و سپس در یک رفراندوم قلابى اقدام به انحلال مجلس کرد.
کارهایى که قرار بود قوام السلطنه براى شکست نهضت ملى شدن صنعت نفت انجام دهد، مصدق در طول حکومت یک سال و 29 روزه خود به راحتى عملیاتى کرد. کودتاى 28 مرداد سال 32 در حالى انجام شد که او وزارت جنگ را در اختیار داشت، اختیارات وسیع از مجلس گرفته بود و حتى وقتى نامه تاریخى 27 مرداد آیت الله کاشانى مبنى بر خبر قطعى وقوع کودتا به او مى رسد، هیچ اقدامى براى جلوگیرى از کودتا نمى کند. گویى خود در توطئه کودتا علیه ملت و نهضت ملى نقش اول را بازى مى کرد.
فعل و قول سیاسى مصدق پس از قیام تاریخى 30 تیر پس از بازگشت به قدرت در جهت بازگشت استبداد و استعمار بود و این کار را هم عملى کرد. کسى که کمترین هوش سیاسى داشته باشد مى داند اقدامات او به نفع دربار و سیاست هاى استعمارى دولت هاى غربى به ویژه انگلیس و آمریکا بود.
مصدق ناجوانمردانه علیه آیت الله کاشانى که با جان فشانى، او را با قیام 30 تیر مجددا به قدرت رسانده بود، بى مهرى کرد و همان طور که از نامه 27 مرداد آیت الله کاشانى برمى آید، خانه رهبر نهضت ملى یعنى آیت الله کاشانى را سنگباران، یاران و فرزندان او را به زندان انداخت! این در حالى بود که از مجازات مسببان کشتار مردم در 30 تیر با بى خیالى گذشت و دست جاسوسان غربى و دشمنان ملت را در حکومت خود باز گذاشت.
اگر بخواهیم سادگى را کنار بگذاریم و عالمانه و عادلانه داورى کنیم باید بگوییم مصدق در قیام نهضت ملى مطالبات مردم را نمایندگى نمى کرد. اگر این نمایندگى را داشت، حتماً با ملت و روحانیت علیه متجاوزان به حقوق ملت و مستبدین داخلى همراه مى شد.
خوشبینانه ترین نظر آن است که بگوییم او بى آن که اندیشه خیانت داشته باشد، نمایندگى مطالبات انگلیس و پس از آن آمریکا را در نهضت ملى به عهده داشت و این را خدمت و به صلاح ایران مى دانست. همین کارى که هواداران او امروز در اروپا و آمریکا انجام مى دهند.
اما به هر حال قیام سى تیر دستاوردهاى زیادى را در تاریخ ایران به جا گذاشت. یکى از مهم ترین دستاوردهاى مهم این روز احیاى مفهوم روحانیت در عرصه ى سیاسى و اجتماعى جامعه ى ایران بود. در سال هاى پس از مشروطه و بعد از روى کار آمدن رضاخان، روحانیون در فضاى سیاسى کشور ما در شرف به حاشیه رانده شدن بودند؛ اما حضور درخشان آیت الله کاشانى در قیام سى تیر ثابت کرد روحانیت در سیاست و جامعه ى ایران نقشى غیر قابل انکار دارد و نمى توان بدون توجه به قدرت و نفوذ روحانیون تحولات مردمى را پیش برد. به همین جهت مى توان یکى از پل هاى ارتباطى پذیرش رهبرى امام خمینى در انقلاب ایران از سوى مردم را در اقدامات و حضور آیت الله کاشانى در قیام سى تیر جست.
نظر حضرت امام خمینی و امام خامنه ای درباره آیت الله کاشانى و قیام 30 تیر
رهبر فرزانه انقلاب فرموده اند، شایسته است روز سى تیر، روز آیت الله کاشانى خوانده شود. از همین رو بجاست که در این روز، به زوایاى مختلف زندگى ایشان پرداخته شود. از این زوایا مى توان به ماجراى غم انگیز ترور شخصیت و انزواى آیت الله کاشانى در اواخر عمر ایشان اشاره نمود.
حضرت امام خمینى هم که از سال هاى دور با آیت الله کاشانى آشنا بوده اند در همین باره در یک سخنرانى خاطره اى ناراحت کننده نقل کرده اند که مرور آن مفید خواهد بود: ما در زمان خودمان هم آقاى کاشانى را دیدیم. آقاى کاشانى از جوانى در نجف بودند و یک روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگى شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را مى شناختم.
در یک وقت وضع ایشان طورى شد که وقتى که از منزل مى خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه آگاه مى شد، در نظر داشتند، اعلام مى شد و جمعیت زیادى جمع مى شد این طور بود وضع ایشان. بعدش دیدند که اگر یک روحانى در میدان باشد لابد اسلام را در کار مى آورد، این حتمى است و همین طور هم بود. از این جهت آغاز کردند به جوسازى. آن طور جوسازى کردند که یک سگى را عینک به آن زدند - و آن طور که من شنیدم- عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت اللَّه.
و من خودم در یک مجلسى بودم که مرحوم آقاى کاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پا نشد. من پا شدم و یکى از علماى تهران که الآن هم هستند و من جا دادم به ایشان. دیگران جا هم ندادند. این جوّ را درست کرده بودند براى آقاى کاشانى که دیگر از منزلش نمى توانست بیرون بیاید، در یک اتاقى محبوس بود در منزلش طورى که نمى توانست بیرون بیاید. چند دفعه هم گرفتند چه کردند. آنجا هم شکست دادند، مسلمین را شکست دادند. (صحیفه امام، جلد18، صفحات 248 و 249؛ سخنرانى در تاریخ 26 آذر 1362)
منبع: تسنیم