دلیل کم آبی بیکاری است نه کم بارشی یا مدیریت منابع آب! ، انواع آسیب ها با مهاجرت درون سرزمینی افزایش پیدا می کند ، بحران آب یقه مرکز را هم می گیرد
به گزارش واندر هنگر، رئیس سابق مرکز رصد اجتماعی کشور می گوید: پیچیدگی مسائلِ بی آبی در ایران طی سال های آینده به اندازه ای می شود که جامعه، زیست پذیری خود را از دست می دهد. وقتی این اتفاق بیفتد، ساک های مردم بسته می شود و برای همیشه خواهند رفت.
خبرنگاران آنلاین - پروانه بندپی: کم آبی در کشور وارد مرحله بغرنج تری شده و از کمبود آب در بخش کشاورزی، به کمبود آب آشامیدنی رسیده است. این معضل که قبلا تنها گریبان ساکنان جنوب و شرق ایران مثل خوزستان و سیستان و بلوچستان و ... را گرفته بود، حالا استان های پرآبی مانند چهارمحال و بختیاری، همدان، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد را نیز درگیر کرده است.
هرچند سیستان که حالا از خشکسالی و کم آبی رنج می بَرد، تا 3 دهه قبل، یکی از قطب های کشاورزی کشور بود. خوزستان نیز یکی از پرآب ترین و حاصلخیزترین استان های کشور قلمداد می شد و کشتی های بزرگ تجاری همیشه در رود کارون تردد داشتند و گردشگران زیادی از کشورهای دیگر برای تفریح به این استان سفر می کردند.
اگرچه تنها ایران دچار مساله آب نیست و طبق گزارش یونیسف، بیش از 2 میلیارد نفر در سراسر دنیا در منطقه های با تنش آبی زندگی می کنند. حتی اروپا که به قاره سبز معروف است.
آماری از مهاجرت های داخلی برای فرار از بی آبی
متخصصان و کارشناسان معتقدند که خشکسالی بیشتر از سیل می تواند باعث مهاجرت افراد گردد. موضعی که در ایران از سال ها پیش کلید خورده است؛ طی 16 سال گذشته حدود 13 میلیون نفر در کشورمان برای گریز از کم آبی دست به مهاجرت از زادگاه خود زده و به استان های دیگر رفته اند. موضوعی که آسیب های خاص خود را در پی دارد.
طبق گزارش مرکز آمار ایران، در فاصله سال های 1395-1390، بیشترین تعداد مهاجران خارج شده در میان مراکز استان های کشور به ترتیب مربوط به شهرهای تبریز، اصفهان، قزوین، خرم آباد، اراک، اهواز، زاهدان، تهران، ساری و بجنورد بوده است. بیشترین مهاجران هم به سمت این شهرها رفته اند: کرج، رشت، شیراز، سمنان و قم.
آمار مرکز ملی آمار ایران در خصوص مهاجرت ها نشان می دهد که، استان خوزستان رتبه اول مهاجرفرستی را به خود اختصاص داده است و بعد از آن استان های لرستان، کرمانشاه، همدان، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری، اردبیل، کرمان و آذربایجان شرقی قرار دارند.
استان آذربایجان غربی نیز که در یک قدمیِ مرگِ همیشگیِ دریاچه ارومیه واقع شده است، تا به امروز 6 میلیون نفر از ساکنان اطراف این دریاچه را براثر مهاجرت ناشی از کم آبی از دست داده است.
در این میان بعضی پژوهشگران، از زاویه دید مهم تری به ماجرای مهاجرت های ناشی از تنش آبی نگاه کرده اند و معتقدند ریشه اصلی مهاجرت هایی که گمان می کنیم ناشی از کم آبی است، بیکاری است. موضوعی که عده ای نمی خواهند آن را باور کنند و موضوع را در حد محیط زیست تقلیل می دهند.
بیکاری مزمن، سر تا پای زاگرس را گرفته است
اردشیر گراوند، پژوهشگر اجتماعی و رئیس سابق مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور در گفتگو با خبرنگاران آنلاین می گوید: موضوعی هست که خیلی از دوستان به خصوص محیط زیستی ها نمی خواهند به آن توجه کنند و نظام برنامه ریزی و سیاسی کشور هم به آن توجه ندارد و شاید اصلا درباره آن فکر هم نمی کند.
اردشیر گراوند، پژوهشگر اجتماعی و رئیس سابق مرکز رصد اجتماعی کشور
او توضیح می دهد: موضوع این است که ما یک بیکاری بسیار مزمن در سر تا پای زاگرس داریم؛ یعنی از شمال آذربایجان غربی تا سرانجامِ قلعه گنج در کرمان و سیستان و بلوچستان. این بیکاریِ 60 - 70 ساله، ساکنان این منطقه ها را مجبور به فعالیت در دسترس شان می کند. این فعالیت در دسترس، زراعت و دامداری است. زراعت شان هم معطوف به آسمان است؛ بخشی از آن کشت دیم است و بخشی هم کشت آبی. آبی که از رودهای جاری و چاه ها و ... می کشند. بعضی ها هم دامداری های خرد دارند. مردم چون بیکارند و درآمد هم ندارند، زورشان فقط به آب و زمین می رسد. آنها مجبورند از این آب به آن زمین بخورانند و محصولی را تولید کنند که حتی اگر در آن ضرر کنند، حداقل به کاری مشغولند.
دکتر گراوند می گوید: وقتی این اتفاق می افتد، می بینیم که مردم از سر تا پای دو سرشاخه اصلی رود کرخه؛ یعنی سیمره و کشکان آب برداشت می کنند و با آن زراعت می کنند و گوجه و هندوانه و برنج و ... می کارند. چون بیکارند. ممکن است زراعت آنها در بازار خریدار هم نداشته باشد، ولی حداقل پول کارگری اینها درمی آید. اساسا آب در کشور ما در فعالیتی هزینه می گردد که سودآوریش مورد تردید است.
این جامعه شناس می گوید: استان های لرستان، همدان و چهارمحال و بختیاری که مرکز آب کشور هستند، دچار خشکسالی شده اند. چون هرکس از طرف خودش بنا را بر این گذاشته که از آب های موجود برای رفع احتیاجات فردی خود استفاده کند.
جنگ بر سر آب!
رئیس سابق مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور، دلیل کم آبی در استان های مختلف را نه بارش اندک و نه مدیریت منابع آب، بلکه ناشی از بالا بودن آمار بیکاری در کشور می داند.
دکتر گراوند در این باره می گوید: بعضی ها فکر می کنند که ما مشکل مدیریت آب داریم. در حالی که ما اصلا مساله بارش نداریم. ما مساله مالی و اجتماعی داریم. ما مشکل بیکاری و عدم تامین هزینه درآمد خانوار داریم. مردم هم چون در طول تاریخ وابسته به آب و زمین بودند، هنوز هم فقط بلدند فقط به همان آب و مرتع فشار بیاورند. کار دیگری بلد نیستند.
این پژوهشگر تاکید می کند: دولت و نظام باید تولید در داخل را با توزیع مناسب در سراسر کشور توسعه دهند تا مردم مشغول فعالیت هایی شوند که آن فعالیت ها به اندازه این منابع طبیعی برایشان درآمد داشته باشد تا منابع طبیعی ما 30 - 40 سالی نفس بکشند. در غیر این صورت مساله آب اصلا حل نمی گردد. اگر هم موضوع آب حل نگردد، موج مهاجرت های داخلی و خارجی تشدید خواهد شد و یک عده برای همیشه از کشور خواهند رفت و عده ای هم از استان های کم آب به استان های پرآبی مثل گیلان و مازندران مهاجرت خواهند کرد و به این ترتیب، تنش آب و محیط زیست نه تنها حل نمی گردد، بلکه به استان های مهاجرپذیر کشیده خواهد شد.
این جامعه شناس می گوید: طی سال های اخیر مازندران و گیلان مهاجرپذیر شده اند و این مساله، هم محیط زیست این دو استان را از بین خواهد برد و هم آسیب های اجتماعی و فرهنگیِ متعددی در پی خواهد داشت. پس می بینید که مشکل حل نمی گردد. فقط از یک منطقه به منطقه دیگر سرایت پیدا می کند و پررنگ تر از قبل می گردد. چند سال دیگر افرادی که از خوزستان به گیلان مهاجرت کرده اند، وارد مسائل متعددی با هم می شوند. این پیش بینی ها بر پایه حقیقت است و باید مورد توجه قرار بگیرد.
انتقال آب بین حوضه ای از اساس غلط است
رئیس سابق و طراح مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور در ادامه گفت و گو با خبرنگاران، راه ساده نجات از بحران کم آبی و بی آبی را توسعه اشتغال ِ مبتنی بر فعالیت های صنعتی و خدماتی در استان ها عنوان می کند و می گوید: راه ساده اش تولید اشتغال است. نه انتقال مدام آب از این استان به استان دیگر که خودش یک فاجعه است. این که با ضرب و زور هم به مردم بگوییم از این چاه و این رود و این برکه آب برندارید، هرگز شدنی نیست. چون فردی که مشکل معاش دارد، این حرف ها توی گوشش نمی رود. تقصیری هم ندارند.
گراوند می گوید: انتقال آب بین حوضه ای که فاجعه و از اساس نادرست است. اصلا چرا باید فعالیتی انجام دهیم که مبتنی بر آب باشد؟ استان هایی مانند مازندران و گیلان که مرکز کاشت برنج هستند، الان دیگر به سختی می توانند کاشت برنج انجام دهند. اما در استانی مانند لرستان با بالای 51 درجه گرما برنج می کارند، در کرمانشاه، خوزستان، ایلام، لهنجان اصفهان برنج می کارند. می دانید این یعنی چه؟ یعنی آن کشاورز هیچ راهی به جز فشار آوردن به آن آب و زمین ندارد.
این پژوهشگر ادامه می دهد: در لرستان هر دو سرچشمه کرخه خاموش و خشک شده اند. سرچشمه ها قبلا آنقدر پرآب بود که اصلا جرات نمی کردیم وارد آب بشویم و در آن شنا کنیم. الان یک قطره آب ندارد. باران هم مثل همیشه باریده، اما مردم هرکدام یک پمپ در این آب گذاشته اند و در دمای بالای 50 درجه دارند برنج می کارند!
تنش آبی و کم آبی تقصیر مردم نیست / در کشور دچار بی اقدامی شده ایم
رئیس سابق و طراح مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور می گوید: ما بالاترین اندازه بارش های کشور را همیشه در استان های کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، لرستان، بخشی از کردستان، گیلان و مازندران داشتیم. الان چهارمحال و بختیاری، لرستان به تنش آبی افتاده اند. وقتی 3 استان دچار تنش آبی شوند، شرایط 4 استان دیگر هم خراب می گردد. مثل خوزستان. از این 3 استانی که نام بردم آنها، آب اصفهان، قم، یزد و کرمان را هم تامین می کنند. پس 4 استان هم در این سمت به تنش دچار می شوند. می گردد جمعا 8 استان. حالا به این ها یک استان پرآب دیگر مثل آذربایجان غربی را هم اضافه کنید که حالا دچار تنش شده است.
گراوند می گوید: بعضی ها می گویند نگذارید مردم از آب ها برداشت کنند. خب بگویید مردم چه کنند؟ تنش آبی و کم آبی و ... که تقصیر مردم نیست. کشوری که به مرحله تنش آبی رسیده، نشان می دهد که معضلش مربوط به یکی دو سال نیست.
این پژوهشگر ادامه می دهد: مساله این است که ما معضل بزرگی به نام بیکاری را یادمان رفته و چسبیده ایم به محیط زیست. در فریدونکنار مازندران که با معضل شکار پزندگان مهاجر روبرو است، اگر مردم ماهانه 5 میلیون تومان درآمد داشته باشند، سراغ این کار نمی روند. مگر بیکارند که نصف شب به دریا و تالاب بزنند؟ امشب او را بازدشت کنند، فردا دوباره سراغ همین کار برمی گردد. چون زن و بچه هایش گرسنه می مانند.
او تاکید می کند: اگر اشتغال وجود نداشته نباشد، مردم برای تامین زندگی و رفع احتیاجات خود، به تمام زیرساخت های در دسترس فشار می آورند و ناخواسته آن را از بین می برند؛ یکی آب برداشت می کند و برنج می کارد، یکی حیوانات و پرنده ها را شکار می کند، یکی شاخه درختان را می بُرد و جلوی بزهایش می اندازد و ... .
دکتر گراوند می گوید: متاسفانه ما در کشور دچار بی اقدامی شده ایم. کسی کاری نمی کند. کسی نیست بگوید یا علی. البته دانش انجام کارها وجود دارد اما دغدغه اقدام مهم برای نجات آب هنوز در بعضی مسئولان ایجاد نشده است که نظام استکبار هم همین را برای ما می خواهد. ما هم ناشیانه پیش می رویم. در این بین، سازمان برنامه و بودجه کشور باید کاری کند که نمی کند.
هم نشینی جغرافیایی لزوما منجر به تلفیق فرهنگی نمی گردد/ افزایش نزاع های محلی
مهاجرت های بدون آمادگیِ استان های مهاجرپذیر، کنترل اجتماعی را تضعیف می کند و همین موضوع آسیب های اجتماعی متعددی را در پی دارد. آسیب هایی چون اختلالات فرهنگی، تغییر در الگوی اخلاقی و اجتماعی، افزایش خشونت، نزاع و ... اینها را گراوند می گوید و ادامه می دهد: مازندران یک توان و قوام فرهنگی - اجتماعی بسیار قوی دارد که با وجود 70 سال گردشگرپذیری، همچنان قوام فرهنگی آن حفظ شده است. اما مهاجرت های حساب نشده، بدون آماده بودن زیرساخت ها در استان مهاجرپذیر باعث می گردد که آنقدر الگوهای متعددِ بی ریشه وارد استانِ مقصد گردد که دیگر نمی توان مردم را دربرابر انواع الگوهای نادرست حفظ کرد. بنابراین الگوهای اخلاقی جامعه دچار تحول و تغییر جدی می گردد.
این پژوهشگر با تاکید بر این که مقاومت فرهنگی تا حدی امکان پذیر است و بعد از آن دیگر از دست در می رود، می گوید: هم نشینی های جغرافیایی الزاما منجر به تلفیق فرهنگی نمی گردد و همین، بروز نزاع های محلی را در پی دارد.
رئیس سابق و طراح مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور با بیان این که از سال 1385 تا به امروز حدود 13 میلیون نفر از جمعیت کشورمان جابجا شده اند و این جابجایی یعنی یک روز سنگ روی سنگ بند نمی گردد، می گوید: این جابجایی بزرگِ بی حساب و کتاب، کنترل اجتماعی را تضعیف می کند. ما درباره پیامدهای اجتماعی مهاجرت ها باید در سه سطح فرد، جامعه و خانواده باید حرف بزنیم. در سطح فردی، افزایش آمار اعتیاد و خودکشی را خواهیم داشت. الان میلیون ها معتاد در جامعه داریم. در سطح خانواده افزایش طلاق، تجرد قطعی، بی میلی به باروری و .. را شاهد خواهیم بود. سال ها است که تعداد زیادی از زوج ها دیگر بچه به دنیا نمی آورند. به دنیا هم بیاورند، دو تایش نمی کنند. اینها بخشی از تبعات اجتماعیِ بیکاری و تنش آبی است.
دکتر گراوند می گوید: پیچیدگی مسائلِ ذکرشده در آینده به اندازه ای می گردد که جامعه، زیست پذیری خود را از دست می دهد. وقتی این اتفاق بیفتد، ساک های مردم بسته می گردد و خواهند رفت. یک نفر امسال می بُرد و می رود. فرد دیگر 5 سال دیگر کم می آورد و می رود. مهاجرت های داخلی، حاشیه نشینی و مهاجرت ها به خارج از کشور تشدید می گردد. مهاجرت موضوع ساده ای نیست و مساله اصلی اش این است که نخبگان برای همیشه از کشور می روند؛ نخبگان پولی و مالی، نخبگان تجربی، نخبگان علمی و نخبگان سیاسی. ممکن است عده ای بگویند مهم نیست. بگذار بروند. اما تامین این حجم از نخبگان شاید تا 200 سال دیگر هم اتفاق نیفتد و ممکن نگردد. مساله بعدی این است که با مهاجرت ها ارز هم از کشور خارج خواهد شد. این موضوعات، منابع را تشدید می کند و به این ترتیب، تولید آشفتگی ها تمام نمی گردد. بلکه ادامه پیدا می کند و روی هم تلنبار می گردد.
تنش آبی، گریبان مرکز را هم می گیرد
این پژوهشگر در پاسخ به این سوال که آیا تنش آبی، مرکز را هم درگیر خواهد کرد یا خیر، توضیح می دهد: قطعا به مرکز هم می رسد. شما کیفیت آب مرکز را ببینید! البته شانس و اقبالی که ما درباره تهران داشتیم، این بوده که در بالادستِ آبراه هایی که به مرکز می رسد، خیلی زراعت نداریم. در بالادست سد کرج هم باغداری کمرنگی وجود دارد. بالای سدهای لتیان و جاجرود هم کشاورزی قابل توجهی وجود ندارد. ولی مجموعه باغات پایین دست تهران مثل شهریار عموما خشک شده اند.
دکتر گراوند می گوید: حجم جمعیتی که سالانه وارد مرکز می گردد، عدد بزرگی است. طی سال های 1390 تا 1395 تعداد 430 هزار نفر وارد مجموعه شهری تهران - از البرز تا تهران - شدند. اگر این معضل افزایش جمعیت ادامه پیدا کند و آب هم جیره بندی گردد، مرکز دچار معضلات متعددی خواهد شد. البته من فکر می کنم با این تکنولوژیِ تصفیه آب و بازیافت آب و ... که در تهران در حال انجام است، مرکز حداقل در کوتاه مدت دچار دردسر جدی نگردد.
رئیس سابق و طراح مرکز رصد امور اجتماعی وزارت کشور می گوید: در حال حاضر آب شهر تهران را دارند کانال کشی و بازیافت می کنند تا آب حمام و دستشویی و ... دوباره به چرخه کشاورزی و باغداری و فضای سبز برگردد. کانال کشی ها در بخش عمده تهران انجام گرفته و در بخشی از شهر تمام شده و در قسمت هایی هم در حال انجام است و تا ورامین ادامه خواهد داشت. بنابراین با اقداماتی از این دست، فعلا (در کوتاه مدت) مسئله ای مرکز را تهدید نمی کند.
منبع: همشهری آنلاین